هُواللّه
ای يزدان مهربان، غريق بحرِ عِصيانم طريقِ غفران بنما سراسر قصورم از دامِ غرور رهائی بخش، جسمانيم روحانی نما، امکانيم رحمانی کن، تشنۀ ماء مَعينم به عينِ تَسنيم دلالت فرما، مشتاقِ ديدارم مشاهدهِ انوار ميسّر فرما، از خود بيزارم گرفتار خويش کن از عالميان در کنارم نفحهِ زلفِ مشکبار به مشامم آر، سرگردانم سر و سامان بخش، بيچارهام آوارهام پناه ده، مشتاقم به وثاقِ وصال در آر، در احتراقم، نورِ اشراق ببار، ضعيفم توانا نما، فقيرم از کَنزِ غَنا عطا کن، دردمندم درمان ده، جريحم مرهم عطا کن، گرفتارم رهائی بخش، پر گناهم از ذِلّت عِصيان بِرَهان، در ظلّ عنايت مسکن بخش و بهصِرفِ موهبت معامله فرما تا پی به جهان ديگر بَرَم و به کشور ديگر رهبر شوم، از کأسِ طَهور سرمست گردم و در ميخانه محبّت می پرست شوم. توئی قادر و توانا و توئی کريم و رحيم و پر عطا.