هُوالابهَیالابهی
ای محبوبِ يکتا و پروردگارِ بيهمتا، محضِ فَضل و جود درهای بخشش گشودی و رخ برافروختی و دلها ربودی و غمها زُدودی و نغمهای سرودی که قلبها مفتون شد و عقلها مجنون. چه شد که پرده نشين گشتی و روی دلنشين پوشيدی؟ جانها محزون شد و ياران دلخون، بِساط سرور بر چيده شد و شاخ حُبُور پژمرده و خميده، نسيم جانبخش ساکن شد و آبِ حيات راکد. پس ای پروردگار، نفحات اسرار از ملکوتِ ابهايت منتشر نما و پرتو انوار از جبروتِ اعلايت لامع فرما تا آفاق معطّر و منوّر ماند.