الواح و مناجات
كلمات مكنونه فارسى
بنام گویندهٔ توانا
3 words
۱. ای صاحبان هوش و گوش اوّل سروش دوست اینست ای بلبل معنوی جز در گلبن معانی جای مگزین و ای هدهد سلیمان عشق جز در سبای جانان وطن مگیر و ای عنقای بقا جز در قاف وفا محل مپذیر اینست مکان تو اگر…
حضرت بهاءالله
•
53 words
۲. ای پسر روح هر طیری را نظر بر آشیانست و هر بلبلی را مقصود جمال گل مگر طیور افئدهٴ عباد که بتراب فانی قانع شده از آشیان باقی دور ماندهاند و بگلهای بعد توجّه نموده از گلهای قرب محروم…
حضرت بهاءالله
•
61 words
۳. ای دوست در روضهٴ قلب جز گل عشق مکار و از ذیل بلبل حبّ و شوق دست مدار مصاحبت ابرار را غنیمت دان و از مرافقت اشرار دست و دل هر دو بردار
حضرت بهاءالله
•
33 words
۴. ای پسر انصاف کدام عاشق جز در وطن معشوق محل گیرد و کدام طالب که بیمطلوب راحت جوید عاشق صادق را حیات در وصالست و موت در فراق صدرشان از صبر خالی و قلوبشان از اصطبار مقدّس از صدهزار جان…
حضرت بهاءالله
•
45 words
۵. ای پسر خاک براستی میگویم غافلترین عباد کسی است که در قول مجادله نماید و بر برادر خود تفوّق جوید بگو ای برادران باعمال خود را بیارائید نه باقوال
حضرت بهاءالله
•
29 words
۶. ای پسران ارض براستی بدانید قلبی که در آن شائبهٴ حسد باقی باشد البتّه بجبروت باقی من درنیاید و از ملکوت تقدیس من روائح قدس نشنود
حضرت بهاءالله
•
26 words
۷. ای پسر حبّ از تو تا رفرف امتناع قرب و سدرهٴ ارتفاع عشق قدمی فاصله قدم اوّل بردار و قدم دیگر بر عالم قدم گذار و در سرادق خلد وارد شو پس بشنو آنچه از قلم عزّ نزول یافت
حضرت بهاءالله
•
39 words
۸. ای پسر عزّ در سبیل قدس چالاک شو و بر افلاک انس قدم گذار قلب را بصیقل روح پاک کن و آهنگ ساحت لولاک نما
حضرت بهاءالله
•
25 words
۹. ای سایهٴ نابود از مدارج ذلّ وهم بگذر و بمعارج عزّ یقین اندرآ چشم حقّ بگشا تا جمال مبین بینی و تبارک الله احسن الخالقین گوئی
حضرت بهاءالله
•
26 words
۱۰. ای پسر هوی براستی بشنو چشم فانی جمال باقی نشناسد و دل مرده جز بگل پژمرده مشغول نشود زیرا که هر قرینی قرین خود را جوید و بجنس خود انس گیرد
حضرت بهاءالله
•
31 words
۱۱. ای پسر تراب کور شو تا جمالم بینی و کر شو تا لحن و صوت ملیحم را شنوی و جاهل شو تا از علمم نصیب بری و فقیر شو تا از بحر غنای لایزالم قسمت بیزوال برداری کور شو یعنی از مشاهدهٴ غیر جمال من…
حضرت بهاءالله
•
75 words
۱۲. ای صاحب دو چشم چشمی بربند و چشمی برگشا بربند یعنی از عالم و عالمیان برگشا یعنی بجمال قدس جانان
حضرت بهاءالله
•
20 words
۱۳. ای پسران من ترسم که از نغمهٔ ورقا فیض نبرده بدیار فنا راجع شوید و جمال گل ندیده بآب و گل بازگردید
حضرت بهاءالله
•
22 words
۱۴. ای دوستان بجمال فانی از جمال باقی مگذرید و بخاکدان ترابی دل مبندید
حضرت بهاءالله
•
13 words
۱۵. ای پسر روح وقتی آید که بلبل قدس معنوی از بیان اسرار معانی ممنوع شود و جمیع از نغمهٴ رحمانی و ندای سبحانی ممنوع گردید
حضرت بهاءالله
•
25 words
۱۶. ای جوهر غفلت دریغ که صدهزار لسان معنوی در لسانی ناطق و صدهزار معانی غیبی در لحنی ظاهر ولکن گوشی نه تا بشنود و قلبی نه تا حرفی بیابد
حضرت بهاءالله
•
29 words
۱۷. ای همگنان ابواب لامکان باز گشته و دیار جانان از دم عاشقان زینت یافته و جمیع از این شهر روحانی محروم ماندهاند الّا قلیلی و از آن قلیل هم با قلب طاهر و نفس مقدّس مشهود نگشت الّا اقلّ…
حضرت بهاءالله
•
40 words
۱۸. ای اهل فردوس برین اهل یقین را اخبار نمائید که در فضای قدس قرب رضوان روضهٴ جدیدی ظاهر گشته و جمیع اهل عالین و هیاکل خلد برین طائف حول آن گشتهاند پس جهدی نمائید تا بآن مقام درآئید و…
حضرت بهاءالله
•
62 words
۱۹. ای دوستان من آیا فراموش کردهاید آن صبح صادق روشنی را که در ظلّ شجرهٴ انیسا که در فردوس اعظم غرس شده جمیع در آن فضای قدس مبارک نزد من حاضر بودید و بسه کلمهٴ طیّبه تکلّم فرمودم و جمیع آن…
حضرت بهاءالله
•
104 words
۲۰. ای مردگان فراش غفلت قرنها گذشت و عمر گرانمایه را بانتها رساندهاید و نفس پاکی از شما بساحت قدس ما نیامد در ابحر شرک مستغرقید و کلمهٴ توحید بر زبان میرانید مبغوض مرا محبوب خود دانستهاید…
حضرت بهاءالله
•
89 words
۲۱. ای خاک متحرّک من بتو مأنوسم و تو از من مأیوس سیف عصیان شجرهٔ امید تو را بریده و در جمیع حال بتو نزدیکم و تو در جمیع احوال از من دور و من عزّت بیزوال برای تو اختیار نمودم و تو ذلّت…
حضرت بهاءالله
•
21 words
۲۲. ای پسر هوی اهل دانش و بینش سالها کوشیدند و بوصال ذی الجلال فائز نگشتند و عمرها دویدند و بلقای ذی الجمال نرسیدند و تو نادویده بمنزل رسیدهئی و ناطلبیده بمطلب واصل شدی و بعد از جمیع این…
حضرت بهاءالله
•
63 words
۲۳. ای اهل دیار عشق شمع باقی را اریاح فانی احاطه نموده و جمال غلام روحانی در غبار تیرهٴ ظلمانی مستور مانده سلطان سلاطین عشق در دست رعایای ظلم مظلوم و حمامهٴ قدسی در دست جغدان گرفتار جمیع…
حضرت بهاءالله
•
70 words
۲۴. ای جهلای معروف بعلم چرا در ظاهر دعوی شبانی کنید و در باطن ذئب اغنام من شدهاید مثل شما مثل ستارهٴ قبل از صبح است که در ظاهر درّی و روشن است و در باطن سبب اضلال و هلاکت کاروانهای مدینه و…
حضرت بهاءالله
•
45 words
۲۵. ای بظاهر آراسته و بباطن کاسته مثل شما مثل آب تلخ صافیست که کمال لطافت و صفا از آن در ظاهر مشاهده شود چون بدست صرّاف ذائقهٴ احدیّه افتد قطرهئی از آن را قبول نفرماید بلی تجلّی آفتاب در…
حضرت بهاءالله
•
57 words
۲۶. ای دوست لسانی من قدری تأمّل اختیار کن هرگز شنیدهئی که یار و اغیار در قلبی بگنجد پس اغیار را بران تا جانان بمنزل خود درآید
حضرت بهاءالله
•
26 words
۲۷. ای پسر خاک جمیع آنچه در آسمانها و زمین است برای تو مقرّر داشتم مگر قلوب را که محلّ نزول تجلّی جمال و اجلال خود معیّن فرمودم و تو منزل و محلّ مرا بغیر من گذاشتی چنانچه در هر زمان که ظهور…
حضرت بهاءالله
•
70 words
۲۸. ای جوهر هوی بسا سحرگاهان که از مشرق لامکان بمکان تو آمدم و ترا در بستر راحت بغیر خود مشغول یافتم و چون برق روحانی بغمام عزّ سلطانی رجوع نمودم و در مکامن قرب خود نزد جنود قدس اظهار نداشتم
حضرت بهاءالله
•
40 words
۲۹. ای پسر جود در بادیههای عدم بودی و ترا بمدد تراب امر در عالم ملک ظاهر نمودم و جمیع ذرّات ممکنات و حقائق کائنات را بر تربیت تو گماشتم چنانچه قبل از خروج از بطن امّ دو چشمهٔ شیر منیر برای…
حضرت بهاءالله
•
125 words
۳۰. ای بندهٴ دنیا در سحرگاهان نسیم عنایت من بر تو مرور نمود و ترا در فراش غفلت خفته یافت و بر حال تو گریست و بازگشت
حضرت بهاءالله
•
26 words
۳۱. ای پسر ارض اگر مرا خواهی جز مرا مخواه و اگر ارادهٔ جمالم داری چشم از عالمیان بردار زیرا که ارادهٔ من و غیر من چون آب و آتش در یک دل و قلب نگنجد
حضرت بهاءالله
•
35 words
۳۲. ای بیگانهٴ بایگانه شمع دلت برافروختهٴ دست قدرت منست آن را ببادهای مخالف نفس و هوی خاموش مکن و طبیب جمیع علّتهای تو ذکر من است فراموشش منما حبّ مرا سرمایهٴ خود کن و چون بصر و جان عزیزش…
حضرت بهاءالله
•
40 words
۳۳. ای برادر من از لسان شکرینم کلمات نازنینم شنو و از لب نمکینم سلسبیل قدس معنوی بیاشام یعنی تخمهای حکمت لدنّیم را در ارض طاهر قلب بیفشان و بآب یقین آبش ده تا سنبلات علم و حکمت من سرسبز از…
حضرت بهاءالله
•
44 words
۳۴. ای اهل رضوان من نهال محبّت و دوستی شما را در روضهٔ قدس رضوان بید ملاطفت غرس نمودم و بنیسان مرحمت آبش دادم حال نزدیک بثمر رسیده جهدی نمائید تا محفوظ ماند و بنار امل و شهوت نسوزد
حضرت بهاءالله
•
38 words
۳۵. ای دوستان من سراج ضلالت را خاموش کنید و مشاعل باقیهٔ هدایت در قلب و دل برافروزید که عنقریب صرّافان وجود در پیشگاه حضور معبود جز تقوای خالص نپذیرند و غیر عمل پاک قبول ننمایند
حضرت بهاءالله
•
35 words
۳۶. ای پسر تراب حکمای عباد آنانند که تا سمع نیابند لب نگشایند چنانچه ساقی تا طلب نبیند ساغر نبخشد و عاشق تا بجمال معشوق فائز نشود از جان نخروشد پس باید حبّههای حکمت و علم را در ارض طیّبهٔ…
حضرت بهاءالله
•
55 words
۳۷. ای بندهٔ من ملک بیزوال را بانزالی از دست منه و شاهنشهی فردوس را بشهوتی از دست مده اینست کوثر حیوان که از معین قلم رحمن ساری گشته طوبی للشّاربین
حضرت بهاءالله
•
30 words
۳۸. ای پسر روح قفس بشکن و چون همای عشق در هواء قدس پرواز کن و از نفس بگذر و با نفس رحمانی در فضای قدس ربّانی بیارام
حضرت بهاءالله
•
27 words
۳۹. ای پسر رماد براحت یومی قانع مشو و از راحت بیزوال باقیه مگذر و گلشن باقی عیش جاودان را بگلخن فانی ترابی تبدیل منما از زندان بصحراهای خوش جان عروج کن و از قفس امکان برضوان دلکش لامکان…
حضرت بهاءالله
•
39 words
۴۰. ای بندهٴ من از بند ملک خود را رهائی بخش و از حبس نفس خود را آزاد کن وقت را غنیمت شمر زیرا که این وقت را دیگر نبینی و این زمان را هرگز نیابی
حضرت بهاءالله
•
35 words
۴۱. ای فرزند کنیز من اگر سلطنت باقی بینی البتّه بکمال جدّ از ملک فانی درگذری ولکن ستر آن را حکمتهاست و جلوهٔ این را رمزها جز افئدهٔ پاک ادراک ننماید
حضرت بهاءالله
•
30 words
۴۲. ای بندهٔ من دل را از غل پاک کن و بی حسد ببساط قدس احد بخرام
حضرت بهاءالله
•
16 words
۴۳. ای دوستان من در سبیل رضای دوست مشی نمائید و رضای او در خلق او بوده و خواهد بود یعنی دوست بی رضای دوست خود در بیت او وارد نشود و در اموال او تصرّف ننماید و رضای خود را بر رضای او ترجیح…
حضرت بهاءالله
•
59 words
۴۴. ای رفیق عرشی بد مشنو و بد مبین و خود را ذلیل مکن و عویل برمیار یعنی بد مگو تا نشنوی و عیب مردم را بزرگ مدان تا عیب تو بزرگ ننماید و ذلّت نفسی مپسند تا ذلّت تو چهره نگشاید پس با دل پاک و…
حضرت بهاءالله
•
81 words
۴۵. وای وای ای عاشقان هوای نفسانی از معشوق روحانی چون برق گذشتهاید و بخیال شیطانی دل محکم بستهاید ساجد خیالید و اسم آن را حقّ گذاشتهاید و ناظر خارید و نام آن را گل گذاردهاید نه نفس…
حضرت بهاءالله
•
71 words
۴۶. ای برادران طریق چرا از ذکر نگار غافل گشتهاید و از قرب حضرت یار دور ماندهاید صرف جمال در سرادق بیمثال بر عرش جلال مستوی و شما بهوای خود بجدال مشغول گشتهاید روائح قدس میوزد و نسائم جود…
حضرت بهاءالله
•
66 words
۴۷. ای پسران آمال جامهٴ غرور را از تن برآرید و ثوب تکبّر از بدن بیندازید
حضرت بهاءالله
•
15 words
۴۸. ای برادران با یکدیگر مدارا نمائید و از دنیا دل بردارید بعزّت افتخار منمائید و از ذلّت ننگ مدارید قسم بجمالم که کل را از تراب خلق نمودم و البتّه بخاک راجع فرمایم
حضرت بهاءالله
•
33 words
۴۹. ای پسران تراب اغنیا را از نالهٴ سحرگاهی فقرا اخبار کنید که مبادا از غفلت بهلاکت افتند و از سدرهٴ دولت بی نصیب مانند الکرم و الجود من خصالی فهنیئاً لمن تزیّن بخصالی
حضرت بهاءالله
•
33 words
۵۰. ای ساذج هوی حرص را باید گذاشت و بقناعت قانع شد زیرا که لازال حریص محروم بوده و قانع محبوب و مقبول
حضرت بهاءالله
•
22 words
۵۱. ای پسر کنیز من در فقر اضطراب نشاید و در غنا اطمینان نباید هر فقری را غنا در پی و هر غنا را فنا از عقب ولکن فقر از ما سوی الله نعمتی است بزرگ حقیر مشمارید زیرا که در غایت آن غنای بالله…
حضرت بهاءالله
•
84 words
۵۲. ای پسران غفلت و هوی دشمن مرا در خانهٔ من راه دادهاید و دوست مرا از خود راندهاید چناچه حبّ غیر مرا در دل منزل دادهاید بشنوید بیان دوست را و برضوانش اقبال نمائید دوستان ظاهر نظر بمصلحت…
حضرت بهاءالله
•
92 words
۵۳. ای مغروران باموال فانیه بدانید که غنا سدّیست محکم میان طالب و مطلوب و عاشق و معشوق هرگز غنی بر مقرّ قرب وارد نشود و بمدینهٴ رضا و تسلیم درنیاید مگر قلیلی پس نیکوست حال آن غنی که غنا از…
حضرت بهاءالله
•
67 words
۵۴. ای اغنیای ارض فقرا امانت منند در میان شما پس امانت مرا درست حفظ نمائید و براحت نفس خود تمام نپردازید
حضرت بهاءالله
•
21 words
۵۵. ای فرزند هوی از آلایش غنا پاک شو و با کمال آسایش در افلاک فقر قدم گذار تا خمر بقا از عین فنا بیاشامی
حضرت بهاءالله
•
24 words
۵۶. ای پسر من صحبت اشرار غم بیفزاید و مصاحبت ابرار زنگ دل بزداید من اراد ان یأنس مع الله فلیأنس مع احبّائه و من اراد ان یسمع کلام الله فلیسمع کلمات اصفیائه
حضرت بهاءالله
•
32 words
۵۷. زینهار ای پسر خاک با اشرار الفت مگیر و مؤانست مجو که مجالست اشرار نور جان را بنار حسبان تبدیل نماید
حضرت بهاءالله
•
21 words
۵۸. ای پسر کنیز من اگر فیض روح القدس طلبی با احرار مصاحب شو زیرا که ابرار جام باقی از کفّ ساقی خلد نوشیدهاند و قلب مردگان را چون صبح صادق زنده و منیر و روشن نمایند
حضرت بهاءالله
•
36 words
۵۹. ای غافلان گمان مبرید که اسرار قلوب مستور است بلکه بیقین بدانید که بخطّ جلیّ مسطور گشته و در پیشگاه حضور مشهود
حضرت بهاءالله
•
22 words
۶۰. ای دوستان براستی میگویم که جمیع آنچه در قلوب مستور نمودهاید نزد ما چون روز واضح و ظاهر و هویداست ولکن ستر آن را سبب جود و فضل ماست نه استحقاق شما
حضرت بهاءالله
•
32 words
۶۱. ای پسر انسان شبنمی از ژرف دریای رحمت خود بر عالمیان مبذول داشتم و احدی را مقبل نیافتم زیرا که کل از خمر باقی لطیف توحید بماء کثیف نبید اقبال نمودهاند و از کأس جمال باقی بجام فانی قانع…
حضرت بهاءالله
•
45 words
۶۲. ای پسر خاک از خمر بیمثال محبوب لایزال چشم مپوش و بخمر کدرهٔ فانیه چشم مگشا از دست ساقی احدیّه کؤوس باقیه برگیر تا همه هوش شوی و از سروش غیب معنوی شنوی بگو ای پستفطرتان از شراب باقی…
حضرت بهاءالله
•
45 words
۶۳. بگو ای اهل ارض براستی بدانید که بلای ناگهانی شما را در پی است و عقاب عظیمی از عقب گمان مبرید که آنچه را مرتکب شدید از نظر محو شده قسم بجمالم که در الواح زبرجدی از قلم جلیّ جمیع اعمال…
حضرت بهاءالله
•
44 words
۶۴. ای ظالمان ارض از ظلم دست خود را کوتاه نمائید که قسم یاد نمودهام از ظلم احدی نگذرم و این عهدیست که در لوح محفوظ محتوم داشتم و بخاتم عزّ مختوم
حضرت بهاءالله
•
31 words
۶۵. ای عاصیان بردباری من شما را جری نمود و صبر من شما را بغفلت آورد که در سبیلهای مهلک خطرناک بر مراکب نار نفس بیباک میرانید گویا مرا غافل شمردهاید و یا بیخبر انگاشتهاید
حضرت بهاءالله
•
34 words
۶۶. ای مهاجران لسان مخصوص ذکر من است بغیبت میالائید و اگر نفس ناری غلبه نماید بذکر عیوب خود مشغول شوید نه بغیبت خلق من زیرا که هر کدام از شما بنفس خود ابصر و اعرفید از نفوس عباد من
حضرت بهاءالله
•
39 words
۶۷. ای پسران وهم بدانید چون صبح نورانی از افق قدس صمدانی بردمد البتّه اسرار و اعمال شیطانی که در لیل ظلمانی معمول شده ظاهر شود و بر عالمیان هویدا گردد
حضرت بهاءالله
•
30 words
۶۸. ای گیاه خاک چگونه است که با دست آلوده بشکر مباشرت جامهٴ خود ننمائی و با دل آلوده بکثافت شهوت و هوی معاشرتم را جوئی و بممالک قدسم راه خواهی هیهات هیهات عمّا انتم تریدون
حضرت بهاءالله
•
35 words
۶۹. ای پسران آدم کلمهٴ طیّبه و اعمال طاهرهٴ مقدّسه بسماء عزّ احدیّه صعود نماید جهد کنید تا اعمال از غبار ریا و کدورت نفس و هوی پاک شود و بساحت عزّ قبول درآید چه که عنقریب صرّافان وجود در…
حضرت بهاءالله
•
67 words
۷۰. ای پسر عیش خوشی ساحتی است ساحت هستی اگر اندرآئی و نیکو بساطی است بساط باقی اگر از ملک فانی برتر خرامی و ملیح است نشاط مستی اگر ساغر معانی از ید غلام الهی بیاشامی اگر باین مراتب فائز شوی…
حضرت بهاءالله
•
50 words
۷۱. ای دوستان من یاد آورید آن عهدی را که در جبل فاران که در بقعهٴ مبارکهٴ زمان واقع شده با من نمودهاید و ملأ اعلی و اصحاب مدین بقا را بر آن عهد گواه گرفتم و حال احدی را بر آن عهد قائم…
حضرت بهاءالله
•
69 words
۷۲. ای بندهٴ من مثل تو مثل سیف پرجوهریست که در غلاف تیره پنهان باشد و باین سبب قدر آن بر جوهریان مستور ماند پس از غلاف نفس و هوی بیرون آی تا جوهر تو بر عالمیان هویدا و روشن آید
حضرت بهاءالله
•
40 words
۷۳. ای دوست من تو شمس سماء قدس منی خود را بکسوف دنیا میالای حجاب غفلت را خرق کن تا بی پرده و حجاب از خلف سحاب بدرآئی و جمیع موجودات را بخلعت هستی بیارائی
حضرت بهاءالله
•
34 words
۷۴. ای ابناء غرور بسلطنت فانیهٔ ایّامی از جبروت باقی من گذشته و خود را باسباب زرد و سرخ میارائید و بدین سبب افتخار مینمائید قسم بجمالم که جمیع را در خیمهٔ یکرنگ تراب درآورم و همهٔ این…
حضرت بهاءالله
•
56 words
۷۵. ای ابناء غفلت بپادشاهی فانی دل مبندید و مسرور مشوید مثل شما مثل طیر غافلی است که بر شاخهٴ باغی در کمال اطمینان بسراید و بغتةً صیّاد اجل او را بخاک اندازد دیگر از نغمه و هیکل و رنگ او…
حضرت بهاءالله
•
49 words
۷۶. ای فرزند کنیز من لازال هدایت باقوال بوده و این زمان بافعال گشته یعنی باید جمیع افعال قدسی از هیکل انسانی ظاهر شود چه که در اقوال کل شریکند ولکن افعال پاک و مقدّس مخصوص دوستان ماست پس…
حضرت بهاءالله
•
54 words
۷۷. ای پسر انصاف در لیل جمال هیکل بقا از عقبهٴ زمرّدی وفا بسدرهٴ منتهی رجوع نمود و گریست گریستنی که جمیع ملأ عالین و کرّوبین از نالهٴ او گریستند و بعد از سبب نوحه و ندبه استفسار شد مذکور…
حضرت بهاءالله
•
150 words
۷۸. ای فرزند کنیز من از لسان رحمن سلسبیل معانی بنوش و از مشرق بیان سبحان اشراق انوار شمس تبیان من غیر ستر و کتمان مشاهده نما تخمهای حکمت لدنّیم را در ارض طاهر قلب بیفشان و بآب یقین آبش ده…
حضرت بهاءالله
•
52 words
۷۹. ای پسر هوی تا کی در هوای نفسانی طیران نمائی پر عنایت فرمودم تا در هوای قدس معانی پرواز کنی نه در فضای وهم شیطانی شانه مرحمت فرمودم تا گیسوی مشکینم شانه نمائی نه گلویم بخراشی
حضرت بهاءالله
•
36 words
۸۰. ای بندگان من شما اشجار رضوان منید باید باثمار بدیعهٴ منیعه ظاهر شوید تا خود و دیگران از شما منتفع شوند لذا بر کل لازم که بصنایع و اکتساب مشغول گردند اینست اسباب غنا یا اولی الألباب و…
حضرت بهاءالله
•
56 words
۸۱. ای بندهٴ من پستترین ناس نفوسی هستند که بیثمر در ارض ظاهرند و فیالحقیقه از اموات محسوبند بلکه اموات از آن نفوس معطّلهٴ مهمله ارجح عندالله مذکور
حضرت بهاءالله
•
27 words
۸۲. ای بندهٴ من بهترین ناس آنانند که باقتراف تحصیل کنند و صرف خود و ذوی القربی نمایند حبّاً لله ربّ العالمین
حضرت بهاءالله
•
21 words
عروس معانی بدیعه که ورای پردههای بیان مستور و پنهان بود بعنایت الهی و الطاف ربّانی چون شعاع منیر جمال دوست ظاهر و هویدا شد شهادت میدهم ای دوستان که نعمت تمام و حجّت کامل و برهان ظاهر و…
68 words
الواح و مناجات
Translations
Print
Font
Share
كلمات مكنونه فارسى
Currently reading prayer in
简体中文
.
Return to
فارسی (و عربي)
.
- 73 -
我的朋友啊!
你是我神圣天堂的晨星,别让俗世尘灰遮蔽了你的光芒。撕碎疏失之面纱!你便能冲破乌云展现辉煌,给万物披上生命之霓裳。
巴哈欧拉
Bahá’í Prayers
Get the app
font
size
a
theme
Day
Night
share prayer
Share on Facebook
Tweet
Print
translations
Currently reading prayer in
简体中文
.
This prayer is also available in:
English
Español
Français
Italiano
Kiribati
Magyar
Marshallese
عربي
فارسی (و عربي)
Bahá’í Prayers
Get the app