هُواللّه
ای خدا، تـو شاهدی و گواهی که در دل و جان آرزوئی ندارم جز آنکه به رضايت موفّق گردم و به عبوديّتت مؤيّد شوم، به خدمتت پردازم و در کَرمِ عظيمت بکوشم و جان و دين را در راهت فدا نمايم، توئی دانا توئی بينا هيچ آرزوئی جز اين ندارم که از محبّت سر به کوه و صحرا نهم و فرياد به ظهورِ ملکوتت نمايم و ندايت را به جميع گوشها برسانم. ای خدا، اين بيچاره را چارهای بخش و اين دردمند را درمانی ده و اين مريض را عِلاجی عطا کن، با قلبی سوزان و چشمی گريان به درگاهت مناجات مینمايم. ای خدا، در سبيلت هر بلائی را مهيّا هستم و هر صدمهای را به جان و دل آرزو نمايم. ای خدا، از امتحان محافظه نما، تو میدانی که از هر چيزی گذشتهام و از هر فکری فارغ شدهام، جز ذکر تو شغلی ندارم و جز خدمتت آرزوئی نخواهم.