هُواللّه
ای حيّ توانا، پناهِ گنهکاری و بخشنده و آمرزگار، ما غرقِ خطائيم و تـو دريـای عطا، ما در ظلماتِ عِصيانيم و تـو آفتابِ فضل و احسان. پـروردگارا، نظر به قُصور مفرما و بهحسبِ ليـاقت و عجزِ مـوفـورِ ما معمول مدار، ذليليم و عليل، عـزيـز کـن، جليل فــرما، درمـان بخش، درياقِ اعظمِ عَفو و غُفران مبذول دار. آمرزگارا، به عِصيان مگير، هر حيرانی را تـو مُجيری و دستگير، از عَالـمِ ناسوت بيزار نمودی در جهـان ملکوت کامکار کن، از حَيّزِ آفات رهانيدی، به گلشن الطاف بـرسان. تـوئی بخشنده و دهنـده و رهاننده و پـاينده و مهـربان.